۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه


امروز اولین امتحان است. اینبار هم مثل خرداد پارسال منتظرم تا با شوربیایی و برایم از آزادی،از ظلم، از خشم بگویی.از درد های فریاد نزده!و برچینی بساط این دغدغه های ناچیز آخر ترم را!
چند سالی ست که آلوده شده ام به درد آگاهی و هر سال ناامید تر وکم جرات تراز پیش،منتظر قهرمانان دوره ام میمانم.
من با قهرمان بودن خو نگرفته ام؛اما تو که اینگونه زاده شده ای:بیش از این چشم به راهم نگذار!