۱۳۹۱ آذر ۲۳, پنجشنبه


بازتاب یه عکس از حاجی بابایی و دخترش گذاشته و گفته مردم درباره ی ماجرای آتش سوزی مدرسه ی شین آباد و استعفای وزیر کامنت بذارن وسایت هم نظراتو انتقال میده به دفتر عالیجناب.
بیشترین تاسفم در کل این ماجرا از اینه که در بیش از نصف کامنت های اول(10- 15 تاشو بیشتر اعصابم نکشید بخونم) مردم این آدم و مجازاتشو حواله دادن به خدا و آخرت و ...!
در این جور موارد قانون میشه عدل الهی در آخرالزمان . اما در موارد منکراتی ( به قول بچه های بالا) یا عقیدتی که کاملن مربوط به حقوق شخصی و خصوصی است آقایان میفرمایند: لاکن مملکت قانون دارد . لاکن ما تو دهن شما میزنیم.لاکن قانون باید اجرا شود. قانونی که اجرا نشود قانون نیست و...
خب همین بی مسوولیتی ، همین عاقبت گرایی و تسلیم بودن ما مردم در برابر سرنوشت باعث شده این طوری مانور بدن. آقا جان مگر به قرآن معتقد نیستید؟ مگر نه اینکه از ابتدایی ترین آیه هایی که تو مدرسه یادمون دادان این بود که : خدا وند حال هیچ قومی رو تغییر نمی ده مگر اینکه خودشون بخوان و حرکت کنن ؟( نقل به مضمون) از جانب ایرانی بودن وادبیات و ... هم ما مثل داریم "نابرده رنج گنج میسر نمی شود" یا "جوابِ های ، هویِ"!انگلیسی ش رو هم یه چی یادم هست سر کلاس زبان بلغور میکردیم:" no pain no gain"و...
 من اگه جای عالیجناب بودم و می خوندم اینها رو ؛ بیش از پیش مطمئن میشدم جام محکمه و حالا حالا ها میتونم با همون تمسخر و بی خیالیِ مُسری هیئت دولت با مردم حرف بزنم.