۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

کم کم داریم سنگر خیابان رو هم واگذار میکنیم


  امروز از فلسطین تا خونه پیاده اومدم .گفتم یه هوای آلوده ای به کله ام بخوره. تو مسیر علاوه بر بچه های رنگ و وارنگ فال و بادکنک فروش ، یه عده آدم با ظاهر مقبول هم بودند که جیلی شیک میامدن جلو درخواست کمک می کردن و اگه پولی بهشون نمیدادی شروع میکردن به فحش دادن و غرغر زیر لب یا بلند بلند!
این نوع گدایی قبلن خیلی کمتر بود اما حالا بدون اغراق تو یه مسیر کوتا فلسطین تا جیحون شش نفر جلومو گرفتن. دیگه خیابون گردی ام شده مثل کانتر بازی کردن. تا حالا با گشت ارشاد و نگهبان دانشگاه و حراست شرکت و فالگیر پارک و...مبازره میکردیم وحالا باید جلوی این گداهای به قول خودشون آبرو دار از خودمون دفاع کنیم....

 
درباره ی این دوتا لینک پایین هم چیزی نمی گم. لازم نیست وقت بذارین و بخونیدش ؛ فقط ببینید ! 
این دوتا خبر کافیه تا روز نه چندان خوبم رو به گند بکشه.